بهت قول ميدم- كاش هرگز نمي آمدي-2
بهت قول ميدم- كاش هرگز نمي آمدي-2

 

قسمت دوم:(خانم ساناز خانم. اينا همون صفحه هاي هستن كه با اون دو تا ما‍ژيك خوش بوتون خط خطي كردين)

كنار رادياتو مدرسه تكيه داده بودم و به اتفاقات ديروز فكر ميكردم...با تكون دادن سرم افكار بد رو از خودم دور كردم. ازز صبح منتظرش بودم تا جواب آزمايش دي ان اي رو بياره. اگه اين اتفاق مي افتاد...بايد چه واكنشي نشون مي دادم؟

صداي زنگ منو از افكارم خارج كرد. امروز امتحان ميان ترم زبان داشتيم. قرار بود همون معلم بياد و سوالا رو توضيح بده. بي سر و صدا فلاكس قهومو توي جاي نرم(روش علامت لپ تاب هست) كيفم جا دادم و نشستم روي صندليم كه كنار ديوار بود و به ديوار تكيه دادم. سحر كه يكي از مهربون و شوخ ترين دوستامه بر گشت سمتم و گفت :‌آرمينا به شونه ي كي تكيه دادي....

برگشتم سمتش و  گفتم : به شونه هاي صاحابم. اااصلا به تو چه آخه....

معلم زبان اومد و ورقه ها رو پخش كرد. بعدش به گچ نگاه كرد كه مثل گذشته چسب نزده باشم . بعدش به تخه پاك كن نگاه كرد تا توش سنجاق ته گرد نذاشته باشم....بعد به صندلي نگاه كرد كه خيس يا گچي نباشه. بعد بهم خيره شد . تو چشماش خوندم :‌اگه بفهمم امروز چه غلطي كردي؟

برو بابا دلت خوشه.

سوالارو توضيح داد و رفت. منم زودي نوشتم و دادمش دست معلم . بعدش رفتم تا دست و صورتمو بشورم. كنار آبخوري ها بودم كه هيبت آرمين جلوي در مدرسه نمايان شد .

نزديكش شدم

آرمين : حال آيجي كوچولوي ما چطوره؟

با اين حرفش رنگم پريد.

-يعني.....

بازم مثل قيچي حرفمو بريد: نه جواب فردا مياد. اومدم بپرسم به كسي چغلي نكردي؟

-نه...

-باشه پس باي.

خواست بره كه صدا زدم : آرمين....

برگشت سمت من گفتم : خيلي دوست دارم تو برادرم باشي ، يعني برادر بودن چه شكليه...

خنديد ادامه دادم: به شرطي كه مثل تو نچزونه توحرف آدم. دفعه ي آخرت باشه حرفمو قطع مي كني. اوكي؟

-جوري مي گي كسي نفهمه فك مي كنه دارم دستتو قطع مي كنم. كاري نداري؟

-چرا من يه خرده شكمو ام. به اين اندام لاغرم نگاه نكن كه. تغذيم تموميده. يه 2هزاري بده ساندويچ بخرم. بعدا ميدم...

-عه جدي؟

يه 2هزاري گذاشت كف دستم....من:مي مردي مثل فيلما يه ده هزاري ميدادي؟

-هنوز خواهرم نشدي. كاري نداري؟

-فردا پسش ميدم. خدافظ

زير لبم زمزمه كردم :خسيس

صداش بلند شد :‌شنيدم چي گفتي....

من :‌برو بابا...

ديوونه ي رواني . من موندم آغا اين كه يه ماشين فراري داره ( كه ايشالا چربي بشه بچسبه به قلبش ... بشمار) ميميره يه ده هزاري بده واسه خواستگارش...اوخ ببخشيد خواهرش...

******************

توي خونه روي تختم دراز كشيده بودم ...دستامو زير سرم گذاشته بودم و سعي مي كردم خوابم ببره. ، ولي اگه جواب فردا مثبت بود، من بايد چي كار مي كردم.... خوب كه چي...اگه منفي بود چقدر ضد حال بود.... اگه برادرم باشه براي اولين بار توي زندگيم شانس آوردم

تو همين فكرا بودم كه خواب منو تو آغوشش كشيد و به عالم بي خبري برد....

******************

-آرمينا....آرمينا....صبحونه حاظره ها....بيدار شو الان مدرست دير ميشه.

وقتي مامان اينو گفت از جام پريدم : چي مدرسه؟

سريع مانتو محلي و شلوار كردي ( از بس لباس مدرسه هامون گشادن اين جوري صداشون مي كنم) رو پوشيدم و با ادكلن دوش گرفتم ( آخه من عاشق بوي ادكلن شاليزم و سعي مي كنم اونقدر بزنم كه تا زنگ آخر اين بو رو حس كنم)...هنوز يه ربع تا اومدن سرويش وقت داشتم.

مامان-آرمينا بيداري؟

در اتاقم باز شد.مامان: بيدار شدي ؟ دست و. صورتتو بشور بيا....

-اوهوم...

دست و صورتمو شستم و مسواك زدم. مغنو برداشتم و در حالي كه خميازه مي كشيدم از اتاقم زدم بيرون و از پله ها اومدم پايين و پشت ميز ناهار خوري نشستم و ليوان شير  رو( كه عاشقشم) گرفتم دستم و سر كشيدمش.

من:مامان...

مامان در حالي كه نيمرو درست مي كرد گفت : جانم؟

توي دوراهي مونده بودم كه بگم يا نه . بالاخره دل رو زدم به دريا.من : تو چقدر به بابا اعتماد داري؟

مامان در حاي كه چشاش از اين حرفم داشت از حدقه ميزد بيرون گفت:مثلا از چه لحاظ؟

- مثلا اين كه قبل از شما با كس ديگه اي نبوده.

مامان در حالي كه به زور جلو خندشو گرفه بود گفت :فيلم ديدي يا رمان خوندي؟

- ام....خواب ديدم...

-خيالت راحت اينا همش تو قصه هاست.....

از در خونه زدم بيرون و زمزمه كردم : آره جون خودت همش تو قصه هاست.....

سوار سرويس شدم و در و بستم .

ساناز: هوي آرمينا...ديگه ما رو به حساب نمياري آرهههههههههههه؟

من : خوشم مياد

- برو بابا

- بازم بايد بگم از شمال بي زارم....

- بازم بايد بگم برو ....

ديدم حرفش داره بي ادبانه ميشه گفتم

- باشه فهميدم چرا منو ميزني؟

نشستم پيشش.....

- رياضي خوني....

- من : برو گم شو چرا بايد مي خوندم؟ فقط نگو امتحانه كه مي كشمت....

- پس هيچ چي نمي گم...

-حنــــــــــــــــــــــــــاق...

همه ي بچه هاي سرويس چرخيدن سمت من .

- امتحان رياضي خيالت راحت مي رسونم.....

نفسمو فوت دادم بيرون....كتابمو در آوردم تا كمي از  اين گور(همون بر كه توي آذري يه كلمه اي هست كه من و خيليا اعصاب خرابمونو با اون كلمه خالي مي كنيم) رو بخونم

من : ساناز. آخه رياضي بيزيم هانچه جوريميزه جور اليجاخ؟(ساناز...آخه رياضي كدوم گور مارو گور مي كنه؟)

- فقط اونه بولورم چه اوخيرم آز آلميم (فقط اينو مي دونم كه ميخونم تا كم نگيرم )

*********************

- پيست....پيست....ساناز هوي....

اين صداي آروم من بود....ساناز چريد سمت من و گفت : گه منه يوي ( يه جمله ي آذري كه تترجيح ميدم معني شو نگم)...

- ج.اب آخر عبارت (ب) تو سوال سه كدومهۀ

- گزينهي....

با صدا تق تق چرخيدم سمت معلم با خود كارش رو ميز م كوبيد.گفت : جلسه ي امتحانه يا مذاكرات 5+1؟؟؟

بعد رو به من گفت : راد.....

- بله؟

- جاتو با شتربان (همون الهه ي خودمون) عوض كن...

جده جهنم اُ جوراخ من هارا معليمين ميزين قاباغه هارا؟؟؟( اولين كلمه هارو متاسفام نمي تونم بگم اما بعدش : من كجا و جلوي ميز معلم كجا؟)

با يه احساس شكست ورقه مو برداشتم و نشستم درست رو به روي معلم. خاك بر سرت آرمينا لياقت يه تقلب هم نداري....

معلم بلند شد و عين مراقب،توي كلاس مي چرخيد. صداي قدم هاش. سكوت كلاس رو به هم ميزد. همه جا ساكت بود . البته تا وقتي كه در كلاس به صدا در نمي اومد...

يكي از دخترا با كاور و لباس ورزشي اومد ه كاغذ داد دست معلم. معلم : آرمينا...بلند شو .

خواستم بلند شم كه گفت : با وسايل....

رنگم پريد....يعني آرمين بود؟با رنگي كه الان شده بود عين گچ ورقه ي ناقصمو گذاشتم روي ميز معلم و رفتم سمت سالن....معلم :‌فردا ازت يكي ديگه مي گيرم....

يعني جواب آزمايش چي بود ؟


[ جمعه 23 مهر 1395 ] [ 22:48 ] [ Ŋεⓥŋⓐ ] [ بازدید : 401 ] [ نظرات () ]
مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 18:45 - 1395/8/2/7
نویش یااااااااااااااااااااااااس؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟

آه خدا

من که ازاهنگای یاس متنفرم درحدمرگ

اخ خیلی خیلی خیلی خیلی باسرعت میخونه

صداشم اصلا دوس ندالم.

این اهنگ به این وب نوووووووووووووووووچ

قربون رپ کی پاپ والا رپای اونابهتره.

باز یه انیشمسی چیزی بود می گفتم افرین
پاسخ: منم اصلا یاس گوش نمی دم. لاو یور سلف جاستین رو گذاشته بودم پخش نکرد مجبور شدم اینو بذارم که کدش توی خود لوکس بلاگه... همین روزا منتظرم برم یکی بیاد وبم بعد انتقال بدم میهن

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 18:15 - 1395/8/2/7
دبیرستان یه چیزش محشره اینکه هی تحقیقو پروژه و... میخوان که فقط نیازبه نته الان زنگیدم به ددی با کلی التماسوفلان.
شماره کارتشوفلان گرفتم شارژسیدیم.
که مثلا برای پاورپینت فرداعکس دربیارم.
فعلا که هیچ عکسی درنیاوردم.

اصلا عشقه دیگه.
راسی جواب نظرت.
________________________________
اتفاقاهمون فاجعه روبه نرمینم گفتم:فقط خیلی احمقانه رفتارکردی ازدفتر ناظم اومدیم بیرون رفتی ازاون زمان بودکه قهرکردی قبل تولدم بوداشتباه نکنم بعدتولدم بازچیشد تا دی قهر که توتولدت اون گربند خوشگله رو برات دادم
راسی اون هفتمیه تاجایی که من فهمیدم تواونوداغون کردی اخ هی تو پاتو میاوردی به گردنش
عمم نبودکه.
ولی اون بزنه ها ادم داغون میشه البته هرچی باشه به گرد پای نویشی من که نمی رسه.بیخودنیس که نویشیم کلی مدال داله.
نرمینم که ازهمین الانش بگم عشقه جیگره نرمین از ابجیش مهربون تره ابجیش ازاون سفیدتره. هفتمیه تومدرسه خودمونه.
ولی عین هم چاقن.
لباساتم خداوکیلی عالی بود.خیلی بهت میومد.
نویشی فردا شایدیه حقیقتو گفتم تاقبل اینکه زهرابیادبگه.
خودم بگم بهتره تازهرا


L-G-N 0:14 - 1395/8/2/7
خیلی خو تو هم سخت نگیر...
پاسخ: باشه...انی پرابلم

L-G-N 23:45 - 1395/8/1/6
نونا گفته بودم شخصیتت رو بهت ایمیل می کنم ولی ایمیلم رمزشو فراموشیدم.....
همین جا می نویسم (خبر نگار آیندم):
نونا رسولی ، ورزشکار آینده دار کاراته ، و دارای دست به قلم و چشم های خوش فرم کره ای (این نظر منه که فکر کنم همه هم باهام موافقن)
من به عوان همسایه ی سابقشون می تونم بگم یه خونه دارن که با اندازش کاری ندارم.... ولی جای آرامبخشیه و انسان (این عقیده ی همه ی دوستای نوناست ) توش کپسول آرام بخش می ندازه بالا.... منظورم کلا اطراف و محیط خونس خحالا با اعضاش کاری ندارم....
یه دخمل شیطون و سر به هوا ولی تا حدودی مودب و حرف گوش کن... زیاد عادت نداره با پسرا گرم بگیره ( البته غیر از فامیلا)... خودمم شاهدم چند بار بهش شماره تعارف شده....خخخخ
تا حدودی با مزه.... تو هر کاری استعداد داره. هم نقاشیش خوبه هم انشاش هم تایپش سریعه هم زبان های خارجی و الی آخر... عاشق برج ایفله خودمم نمی دونم چرا....
باباشو خیلی دوس داره . به مامانش هم وابستش... به فرد معروف خاصی علاقه نداره... از مسیر های انحرافی ( به قول خودش ) خوشش نمیاد... از مسخره کردن و خنندیدن اسه یکی متنفره...زیاد فخر نمیفروشه و عاشق کتابای چالز دیکنزه.... یکی از استعداداش اینه که راست رو از دروغ تشخیص می ده اونم ساااااااااااااااده.... زیاداهل دروغ نیست...کتابای روان شناسی زیاد می خونه ولی علاقه ای به روان شناسی و مشاورا نداره....
خیلی خود شیرینه ... عاشق انگلیسیه و تا ۵۰ درصد انگلیسی رو می دونه.... با هوش و استعدادی که داره از مدرسه بدش میاد.... کنفرانساش عالین عالی......( طبق گفته ی توموکو)
عاشق مزه پرونی توی کلاسه....
تیکه کلاماش: بیا منو بزن- فلان چیزوو با کدون ر می نویسن؟ با خ کباب-
آهنگای کلاسیک پیانو رو خیلی دوست داره .... عاشق دی جی هم هست...( یکی از ابزار های موسیقی که خودمم نمی دونم چیه) تاحدودی غرب زدگی تو مرامش هست....
و آخرین و مهم ترین چیز : عاشق یه نفر تو دنیا هست... هیش کی نمی ونه کیه.... یعنی مذکره مونثه محرمه نا محرمه.... فقط هممون می دونیم عاشقه و هیچ اطلاعاتی از عشقش نداریم ....
سر افراز پیروز باشید : لاولی گیرل نو
پاسخ: ولی به نظرم این آخریه به هیش کی مربوط نمی شه.... فهمیدی؟ آفرین دختر خوب

سارا 23:11 - 1395/8/1/6
آغا من اینا حالیم نمیشه
رمان قسمت ۳..... هوشششششششششش...
ردش کن بیاد
منتظرم......
پاسخ: من مرده ی این خواهشاتم

sara 23:07 - 1395/8/1/6
اس سنسی ؟‌
بسه دیگه دو هفته شد پست جدید رو بذار دااااااااااااااااااااا. اه....
نکنه امسالم کاراته زدی تو المپیاد ؟
ببین : قول می دم کمیته زدی ... بازم کلا ضد حمه کار کردی ....
وصد درصد لباس کمیته تو پوشیدی.... همونی که تو امارات بهش آرم زده بودن چون فقط اون بهت می اومد... درست گفتم ؟
اینا که هیچ بیا به دادم برس دارم دیوونه میشم....
تو نت بزن دانلود رپ هرزه ی ۲ از هادی جهان.....
وایییییییییییییییی نونااااااااااااااااااااااااااا ااااا
یارو خیلی منحرفههههههههههههههههههههههه....
پاسخ: ام بله بازم کاراته زدم... کمیته کار کردم.... همون لباس آرم جی کی اس .... ضد حمله رو چیمی گی حرفیم یه هفتم نی نی کوچولو بود روش فقط سایه کار کردم.... دفاع کردم به زبان ساده نه زدم نه خوردم..... رپ هرزه ی ۲ رو یه بار گوشکردم همون کافیه.... جدههههههههههههههههههههههههههه مسیرش انحرافیه انحرافیییییی

ملکه صبا 14:35 - 1395/8/1/6
اونوقت ای ماست گو یعنی چی

راسی پارسال رویادته

امروزکه اومدی زنگ اخربالباس کاراته یادپارسال افتادم که یکی زدی پشتم.

یکیم پارسال بالباس کاراته روزچهارشنبه زنگ اخرکه من مریض بودمونشد وقتی بالباس کاراته ات ظار شدی ببینمت

کمرمشکیواون لباساهم خعلی بهت میاد.خیلی جیگرشده بودی.

یه هشدارم میدم قراره بانرمین تمرین کنی اوکی

ولی اجی نرمین منوداغون نکنیا همین امروز کمرشوداغون کردی .

نشنوم نرمین بگه جایش درد گرفت

ناسلامتی اجیمودوستمو هم محله ایمه

دفعه دیگه پنچشنبه نت دارمیشم توپشتیبانی حرف میزنیم

ببخشیدبقیه نظراتوندیدم نشدجوابتو بدم دیروز نتموتمومیداخه

و



یه تیکه کلامی که دارم البته براادمای که واقعا خاصن اینکه بهشون میگم

خرس عسلی من خخخخخ

به کره ای میشه اوری چاریگو سوابومه

حالاهم میشه همینوبهت بگم

خرس عسلی نازنازی من راسی مغنتوخیلی میکشی عقب خوف نیشه بیارش جیلو

بوسسسسسسسسس بوسسسسسسسسس بوسسسسسسسسس بای
پاسخ: I must go (آی ماست گو ) تو انگلیسی یعنی من باید برم ..... تو هم هی فاجعه ی پارسال رو بگو هاااااااا..... راستی واقعا لباسا بهم میاد؟ شلوارشو گم کرده بودم.... خخخخخ مجبور شدم اون شروار طوسیه رو بپوشم اونم هی رقض بندری می رفت.... نرمین هم عشقه.... دختره خییییییییییییلی با نمکه عاشق لهجشم..... تو میگی بزنم داغونش کنم/ این تو مرام ما نیست.... دیدی دختر هفتمیه زد همه جامو کبود کرد کاریش نداشتم.... در مورد مغنمم باید بگم من از این جور مغنه ها بدم میاد...همیشه رو سرک کج و کوله وایمیستن همیشه هم سر می خورن عفقب... از این یکی ها خریدم ولی صبح پیداش نکردم...مامانم میگه وقتی دانشگاهم رفتم باید از این مغنه بچه گونه ها بندازم؟؟؟؟؟

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 12:58 - 1395/7/30/5
هههههههههههههههههههههههه


بشین حسودی کن وبسوز


عچب حالی موده بیشت موفتومجونی


چراکوفتم شه اون 20ریاضی توکوفتت شه


همیشه تو ریاضی ازم جلوتربودی


ومن توعربیا ازتو جلوتربودم


توزبان 1نمره همیشه ازم جلوتری


همیشه 20هستی منم همیشه 19


توادبیات برابریم.


توتفکر برابریم ولی قسمتی کنفرانسشو...


ارائه پروژه ها من جلوتربودم اون روز عین یهروانشناسداشتم تحقیقمو توضیح میدادم راجب دوران نوجوانی بود.


نرمین گفت موضوعم بامال سانی برابره


اوفففففف


اگ میدونستم برابره می تغییریدم.


بقیه چیزابرابریم توورزش توجلوتری ولی 20رومن گرفتم


خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ









پاسخ: بيا پنجرهي چت پايين وبم

مصطفی 12:53 - 1395/7/30/5
با سلام دوست عزیز وبلاگ واقعا زیبایی دارید اگر با تبادل لینک موفافق هستید وبلاگ منو بانام "آموزش و بروزترین مجلات ایرانی و خارجی" لینک کنید و همچنین خبرم کنید تا با چه نامی من هم شمارو لینک کنم ممنونم [گل][لبخند]
http://magazinecenter.blogsky.com/
پاسخ: اوهوم

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 12:33 - 1395/7/30/5
روستی موگم نویشی لاجب اون نظل تووب رایا
عجل کل من لاجبش قبل اینچه سالاخانوم بگه اونونوجتم یانه خودم بهت همه چیومجه توضیح ندادوم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینم یادت لفته؟
این که منورایا اولای تابستون اشتیدیم یادت لفته
اینکه لاجب اون نظرهمه چیوواضح توضیح دادم اولای مهریادت رفته
پس چی یادته؟؟
خوهیچی ولش/ بلا بال دوم موجم
اونجا نه طلف تولوجلفتم نه اونو
اون رایا گفت بیا جمعشون کن/منم گفتم دوستای من نیستن.
یه جولایی وقتی میگف من مقصلم باس میفهموندم که نیستم دا
بقول خودرایا
هرکی بودفک میکلدتوعی
حالا میبخشید چه زودقضاوت الدم.یه چیزراجب سانیم گفته بودی/راجب اونم بگم که
من هیچ مشکلی باسانی ویااینکه اونوبرتری دادی یاهرچی ندالوم.
سانی خودش بودکه ازپاریسال باهوم موچکیل داس
.
هیچم بلام مهم نی اون نظرماله اخرای تابستون بود
بانظری که نسبت به تووسانی دالم الان حالا خیلی فرق موکونه
مفهوم شد؟
هرکی بیادبگه صبا فلانوبهمانو...من هیشکیوبرای هیچی طرفت نفرستادم اگ اومدن خودشون اومدن نه که من بگم
هیچی همین. دا
درضمن دیروزیه چیزنوشتم بلات که برات بفرستم نت هنگکید فرستاده نشد فک کنم خداخدش راضیه اون اتفاق بیفته حالا بعدن میفهمی
توائون نظر گفته بودم میخوادچی بشهولی نت هنگید به گمانم دیگه واقعا بایداون اتفاق بیفته
خودیه من بلم خرخونی خودافیس تابعد
راسی باورت میشه هنوزتولدمونگرفتم

چهارشنبه کیک تولدمو گرفتم ولی شبش رفتم دکتر ارتوپدیم تاگواهی که یزدان پناه گفته بودروتکمیل کنه
طبق سه سال بازم ازورزش حذف شدم/
هولااااا
اخچونننننن
فقط نرمشو میکنم هرازگاهی یه کوشولووالیبال
بعداخرسال باز20میگیرم قشنگ مفت ومجانی
دیشبم ددی روبرامهمونی دعوتیده بودن داداشی هم سرکارش بودنشد
امشب تفلدموگولم
ولی همه هدیه هامو بازکلدم
عجب بشرکنجکاویم خودیه اینبال واقعنی خودافیس
پاسخ: يادت باشه براي اين لحنت يه ديكشنري هم درست كني....گمون نكنم به غير از خودم كس ديگه اي متوجه بشه....خخخخخخخخخخخخخخخ آره بابا مي دونم ...اين چيزا هم مهم نيست....حالا مي گويم براي بار هزارم Happy birthday to you اون بيستي كه تو ميگيري كوفتت بشه....بابا به من ملي پوش داده بود 19.5 به تو مي ده 20؟ كوفتت بشـــــــــــــــــــه بشمار.....

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 12:14 - 1395/7/30/5
اوچی
پس ازهمین الون به بعد
همینجولی میحلفوم
لوجوتم جوذاشتم

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 15:44 - 1395/7/29/4
قالبت خیلی ناناسه
یه جولایی اونیه حالا ولش یادم رفت سلام عرض کنم سلام
همین یکم پیش نت دارشدم. ممکنه راجب تولدم اپی داشته باشم.
بابت هدیه متچکر.
راسی نویشی املوزکلن روز لوگوگذاشتنه
یعنی قبلا لوگوی هیچ کدوم ازدوستامو نزاشتم ولی امروزقراره بزارمشون.
موخواستم مال تو روهم بزارم.
هرچندکه رایااینا مثل جن ادرس ادمو پیدامی کنن فقط همینطوری خواستم بپرسم باچه عنوانی لوگوتوبزارم نویش بنویسم نونا بنویسم یاچی بی زحمت زحمتت نشه لوگوموبزار توپست ثابته کدشم کنارشه فقط
کدلوگوی ماله منو توجاوااسکربیپت بزار اونطوری قابل نمایشه این دیگه بستگی به نظرخودته کجابزاری
هیچی همین اگ میشه زودبگوباچه عنوانی لوگوتوثبت کنم
درضمن دکمه لوگوی دوستان توادامه ی مطلب پست ثابته
لوگوتواونجا گذاشتم باتچکرخودافیس شوما
پاسخ:عاشق همين لحن حرف زدنتم..... باشه فرقي نداره هر جور دلت موخواد بكن.... راستيت دلم مي خواد صفحات جداگانه بذارم اونقدر كار ريخته سرم فرصت ندارم... تازه توي آموزشگاه رياضي هم شركت كردم قراره واسه امتحانش آماده بشم هيچي يادم نمياد.... يه رمانم دانلود كردم مدرسه ي جن زده عاااااااااليه نمي شه رو زمين گذاشتتش....

سارا 22:59 - 1395/7/28/3
نونا ببخشید باز قبل از همچی تاختم وسط بحثتون....
اما آقا زاده کی تشریف دارن؟؟؟
پاسخ: ایتز نان آُ یور بیزینس مای فرند....یا؟
پاسخ: شخص خاصی نیست دختر دختر عمومه

F.B 22:52 - 1395/7/28/3
از هری استایلز چه خبر از کما بیرون اومد؟!
پاسخ: عه! عه! غه! ای افـــــــــــــــــــــ بر تو مسلمان.... اینا همش شایعش وان دایرکشن دیروز کنسرت داشت حال هری از منم بهتر بود

L-G-N 22:18 - 1395/7/27/2
الهه راست می گه دیگه....
معلم یار هنر نشدی که شدی. ناصری رو کشته مرده ی خودت نکردی که کردی....
اون از آذری فر که زنگ تفریح هاشو باید تو پیشش باشی....
اون از یزدان که باید تو المپیاد ورزشی شرکت کنی
اون از مناف پور که به کل کلاس گفت همه پس رفت کردن جز نونا. اینم از فضل علی پور. بابا تو این جذبه رو از کجا میاری؟؟؟
هااااااااااااااااااااااااااا اااااااااااان؟

پاسخ: این یه رازه

A.R 22:13 - 1395/7/27/2
نــــــــــــــه بــــــابــــــا
پاسخ: آره بابا

الهه 22:09 - 1395/7/27/2
مالا چیخده منبره....

آخه دختر خوب تو باز قاطی اونا شدی؟

من که جای تو بودم اصلا دور و برشون نمی پلکیدم.

حالا این که بیخی.اومدم تبریک بگم.

بچه ها گفتم معلم یار زبانم شدی.

تو که همرو جارو کردی بردی.... پس ما چی؟
پاسخ: بقیه رو نمی دونم اما زبان حقم بود !!!!

Sara 23:53 - 1395/7/26/1
انقده بدم مياد از اين آدماي دورو... اين جا يكيه اون جا يكي
پاسخ:بهتره زود قضاوت نكنيم

Sara 23:51 - 1395/7/26/1
اميد وارم. يه چيزي هم هست. صبا گفته تو از اين فاميلا زياد داري كه باهاش راحت باشي
پاسخ:منظورش مايكله... هر چند تقصير منه. من نتونستم شخصيت مايكل رو خوب بهش توضيح بدم

Sara 23:48 - 1395/7/26/1
نونا تو وب رايا باز ....... هيچي خودت برو . صبا خانم هم همه چيز رو انداختن گردن شما.... حالا بيا جمعش كن.
پاسخ:God pleeeeeeeeeeeeeas....باشه مشكلي نيست. صبا گفت دوستات باز رفتن وب رايا . بهش گفتن چي شده هيچي نگفت. خوب اگه موضضوع رو بدون دعوا مرافعه حل كنيم،اوكيه

tomoko 23:10 - 1395/7/26/1
نه آخه خيلي بامزه بود
پاسخ:Yes...I know

tomoko 23:00 - 1395/7/26/1

پاسخ: رو آب بخندي

tomoko 22:57 - 1395/7/26/1
به قول خودت عفت (خودمم نمي دونم درسته يا نه ) رو با كدوم «پ» مي نويسن؟ با «ر» كباب آره؟
پاسخ: نه خيرشم. با «خ» صابون

tomoko 22:54 - 1395/7/26/1
درد بي درمان
پاسخ:ترجيح ميدم جواب ندم. من عفت كلام دارم(عفت رو درست نوشتم؟؟؟)

tomoko 22:53 - 1395/7/26/1
بابا دلت خوشه. قسمت جديد رو بذار باااااااااااااااا...يارو داداششه يا اومده كمي بخنديم
پاسخ:نه خير اومده تو رو بخوره. رمان خوندي هــــــــــــــــــــا. مرض.

tomoko 22:50 - 1395/7/26/1
ديوونه چه كاره اي
پاسخ: دارم فيلم دان مي كنم

tomoko 22:50 - 1395/7/26/1
ديوونه
پاسخ: خودتي

tomoko 22:47 - 1395/7/26/1
نه بابا گوشيم اصلاح كننده داره يادم رفته بود يه نگاهم بندازم. مهشيدم كرده مهيد كه خودمم نمي دونم چيه؟ بحثم عوض نكن چرا داشتي گريه مي كردي؟
پاسخ:هيچي بابا الهه تخته رو پاك مي كردم عينكم دست آرينا بود كلي گچ رفته بود تو چشم. تا زنگ آخر نمي تونستم جايي رو ببينم

Tomato 22:36 - 1395/7/26/1
نويش مهيد مي گفت زنگ آخر داشتي گريه مي كردي...ببين يه روز نيومدمم مدرسه ها
پاسخ: مهشيد . درضمن چرا اسمتو گذاشتي توميتو؟ يعني شدي گوجه فرنگي؟

L-G-N 22:35 - 1395/7/26/1
نتيجه ي مصاحبه رو
پاسخ:آها

L-G-N 22:32 - 1395/7/26/1
برات ايميلش مي كنم .
پاسخ: چي رو ؟

L-G-N 22:10 - 1395/7/26/1

باشه. رنگ و يا غذاي مورد علاقه...
خواننده يا بازيگر مورد علاقه...
فيلم سينمايي يا سريال مورد علاقه...
و آخرين سوال شخصيت معروفي كه دوست داري باهاش فن فيك برات بنويسن
پاسخ:

1- فسنجوووووووووووووووووون

2- خواننده: جاستين و امينم (عاشقشون نيستم ولي صداشونو دوست دارم)بازيگر : تام كروس

3- cold water

4- رافائل


L-G-N 22:05 - 1395/7/26/1
اگه بخواي به گذشته بري به كي سفر ميكني؟
پاسخ: به همين يه سال پيش.معلم ادبياتمون آذري بود. دو روزم از برگشتنم از امارت مي گذشت. معلم زبانمون فضل علي پور بود. و از همه مهم تر ناني هنوز زنده بود. هر چند دو هفته فقط تا سالگردش مونده. اصلا مي دوني چيه ؟‌بر مي گشتم به ده سال پيش، كلا بساطمو جمع مي كردم با داداشم مي رفتم كلرمون رااااااااااااااااااحت... زندگيمو مي كردم. آخه والا. راستي بقيه ي سوالا رو تو يه نظر بده. بقيه مي گن نونا با اينكاراش داره نظرات وبشو بيشتر مي كنه

L-G-N 22:04 - 1395/7/26/1
خو...گذشته از اون . سوال 4 رو جواب ندادي. چه كاري كردي كه واسش پشيموني؟
پاسخ: به خدا همين وبلاگ نويسي و البته اعتياد به پيانو و قهوه

L-G-N 22:03 - 1395/7/26/1
خخخخخخخخخخخخ. با اين وضعي كه تو توي كارته ميري حتما به اين درجه ميرسي
پاسخ: مرسي. ولي من آيندم با اين كه از نظر خيليا توي كاراته باشه. ولي آينده من تو يه جاي ديگس و با وجود تمام عشقي كه بهش دارم سعي مي كنم به چشم يه تفريح بهش نگاه كنم و البته رقابت

L-G-N 21:56 - 1395/7/26/1
حالا اجازه هست واسه ي ادامه ي مصاحبه؟
پاسخ: جوري ميگي كسي نفهمه فكر مي كنه داري از آنيتا باچان مصاحبه ميگيري. هر چند ازاين چرنديات اصلنننننننننننننن خوشم نمياد

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 15:50 - 1395/7/24/6

چراهمه رمانا اسم سانازمیزارن



اصلا قصدتوحین یاچیزی یه حق ناجی ندارم.



ولی جالبه برام اخ تورمانی که امروززهرابرام طعریف میکردیکی ازشخصیت هاش اسمش سانازبود.



اکثررمانافقط سانازمیزارن

درضمن تا12روزپشتیبانیم فعال نخواهدشداین نتم فقط براپروژه ی که باقری تعیین کرده البته تفکرو میگم



فعلیش بای


پاسخ: نظر تكراري ممنووووووووووووووع


♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 15:49 - 1395/7/24/6
چراهمه رمانا اسم سانازمیزارن

اصلا قصدتوحین یاچیزی یه حق ناجی ندارم.

ولی جالبه برام اخ تورمانی که امروززهرابرام طعریف میکردیکی ازشخصیت هاش اسمش سانازبود.

اکثررمانافقط سانازمیزارن
درضمن تا12روزپشتیبانیم فعال نخواهدشداین نتم فقط براپروژه ی که باقری تعیین کرده البته تفکرو میگم

فعلیش بای

پاسخ: نمي دونم. ولي من كه شخصا اسم ساناز رو دوست دارم. شخصيت رمان منم دقيقا شخصيت حق ناجيه.

نيوسا 23:10 - 1395/7/23/5
خوبه خوبه...آفرين خوشم اومد.... هم تبريك واسه براي بار هزارم اول شدنت . هم براي رمانت . خوشم اومد
پاسخ: مرسي

الهه 23:09 - 1395/7/23/5
حكم كمر مشكي تو مدرسه نمياري كه له ميشه و نمي دونم از جونم بيشتر ارزش داره و فلان. حد اقل مي ذاشتي اينجا
پاسخ: گذاشتم. بيا منو بزن بااااااااااااااااااا
پاسخ:

سارا 23:08 - 1395/7/23/5
نه خوشم اومد. عين خودم به خاطر آبروي سن سي هم شده سمت كاتا نمي ري . ولي كميته رو مي تركوني. رمانتم تكوندي فقط كاش دو سطر اضفه مي نوشتي...جاي حساسش بود...
پاسخ: خخخخخخخخخخخ


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







LastPosts
نوچ نوچ (1396/11/08 )
برگشتم (1396/08/19 )
می کشمتون (1395/08/08 )
پست ثابت (1399/01/01 )